شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)، تهیه و تنظیم: مهدی باقریان- تردیدی نیست که هر رشته علمی بر پایه شرایط تاریخی و نیازهای خاص محیطی و اجتماعی متولد میشود. روابط عمومی نیز که بخشی از دانش اجتماعی به شمار میآید، به دنبال دوران روشنگری، انقلاب صنعتی و توسعه ارتباطات و رسانهها به وجود آمده است. پیدایش رشتههای درسی دانشگاهی در ایران با نوگرایی دوران پهلوی اول و تأسیس اولین دانشگاه آغاز میشود. همچنین اولین تک درس علوم اجتماعی زیر عنوان «جامعهشناسی آموزش و پرورش» در سال 1325 در دانشسرای عالی ارائه میشود. پس از آن دانشگاه تهران اولین دوره کارشناسی علوم اجتماعی را در سال 1337 تأسیس میکند. اوج توسعه رشتههای علوم اجتماعی در دهه 1340 صورت میگیرد. به طوری که طی سالهای 50-1340 در چندین دانشگاه کشور از جمله شیراز، اصفهان، مشهد، تبریز، ملی، دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی و چند مرکز آموزشی دیگر، دورههای کارشناسی جامعهشناسی، جمعیتشناسی، مردمشناسی، رفاه اجتماعی، روابط عمومی، روزنامهنگاری، تعاون، بازاریابی، مدیریت، جهانگردی، خدمات اجتماعی، توسعه ملی و برنامهریزی اجتماعی راهاندازی میشوند. بنابراین تأسیس اولین دوره کارشناسی روابط عمومی در سال 1346 را میتوان در چارچوب توسعه رشتههای علوم اجتماعی در کشور و همسو با برنامههای اقتصادی و اجتماعی آن دهه مورد بررسی قرار داد.
اما انقلاب بهمن 1357 نظریه توسعه بخشی ارتباطات و به پیروی از آن روزنامهنگاری توسعهگرا و روابط عمومی توسعه محور را آن گونه که در دهههای 1970-1960 میلادی (چهل و پنجاه) در ایران و فیلیپین مرسوم شده بود، مورد سؤال قرار داد. در مقابل، توجه به ارتباطات سنتی در کشورهای آسیایی و همچنین ایران، که از اواخر سالهای 1970 توجه برخی از صاحبنظران ارتباطی را به خود جلب کرده بود، از سالهای پس از سقوط شاه در ایران شدت گرفت. (فتحی: 1358، مولانا: 1978، سربرنی محمدی و محمدی: 1994)
دکتر کاظم معتمدنژاد پدر ارتباطات نوین ایران در مراسم اختتامیه اولین کنفرانس بین المللی روابط عمومی ایران که در سال 1383 در مرکز همایش های بین المللی صداوسیما برگزار شد می گوید: زمانی که ما به فکر تأسیس دانشگاه در ایران بودیم، آزادی مطبوعات وجود نداشت و به همین جهت تصور بر این بود که از طریق روابط عمومی میتوان تا حدودی خلاءهای آن دوره را جبران کرد. تصور میکردیم که چون خبرنگاران و روزنامهها نمیتوانستند وظایف خود را انجام دهند کارشناسان روابط عمومی بخشی از وظایف را به عهده بگیرند و با وجود فضای ایران، بتوانیم به اطلاعات بیشتری دست پیدا کنیم. در عمل یک فایده مهم داشت و آن این بود که عدهای متخصص روابط عمومی تربیت شدند و تا حدود زیادی در اوضاع و احوال آن دوره تأثیر گذاشتند. همه شوق و ذوقی که برای روابط عمومی به وجود آمد، در دوران قبل و بعد از انقلاب نشانگر آن بود که این کار، کاری به جا بود.
زمانی که ما دانشگاه را حدود 40 سال پیش تأسیس کردیم در واقع متخصص روابط عمومی نداشتیم و با مطالعه برنامه دانشگاههای غربی از جمله روابط عمومی انستیتو فرانسه و انگلستان و دولتهای دیگر غربی، برنامه مدونی برای روابط عمومی تهیه کردیم و در پاییز 1346 دانشکده روابط عمومی بنیانگذاری شد. این مقوله قبلاً در روزنامه کیهان شروع شده بود، تا این که در سال 1343 رسما اجازه تأسیس دانشکده از شورای دانشگاهها اخذ شد. در آن سال از 300 دانشجوی روابط عمومی، ثبت نام شد و حتی یک نفر متخصص در این زمینه نداشتیم تا بتواند ما را در این امر یاری کند. اما با توجه به این که میدانستیم هدف صحیحی را دنبال میکنیم و باید راه را ادامه دهیم، به همین دلیل میتوان گفت به نوعی با شهامت این کار را انجام دادیم. ابتدا رشتههای روابط عمومی و روزنامهنگاری را مشترک برگزار کردیم تا این که، در سال 1347 موفق به جداسازی این رشتهها از یکدیگر و تشکیل دانشکده روابط عمومی شده و خوشبختانه با توجه به مساعدت دکتر حمید نطقی در این سالها جایگاه مناسبی پیدا کردیم. این روند تا سال 1357 ادامه داشت که طی این یازده سال صدها تن فارغالتحصیل شدند که بعدها به سمت استادی دانشگاه نیز رسیدند.
این رشته متأسفانه با تمامی موفقیتها، در دوران انقلاب فرهنگی، تعطیل شد. با دریافت نامهای در سال 1359 در رابطه با این که رشته علوم ارتباطات اجتماعی رشتهای آمریکایی است و تدریس آن لزومی ندارد در حقیقت دانشکده تعطیل شد و این ضربه بسیار بزرگی برای تمامی همکاران بود اما ما فعالیتهایمان را ادامه دادیم تا سال 1362 که توانستیم یک گرایش ارتباطات اجتماعی از ستاد انقلاب فرهنگی مجوز بگیریم با 37 واحد درسی و تا سال 1368 در همان مکان قبل ادامه دادهاند. با توجه به آنچه ذکر شد میتوان دوران تأسیس روابط عمومی را به چند بخش از سالهای 1347 تا 1359، دوران تعطیلی دانشگاهها و از سال 1368 به بعد تفکیک کرد.
البته لازم میدانم توضیح دهم از سال 1359 تا بازگشایی دانشگاهها، توسط همکاران، کلاسهای روابط عمومی در وزارت ارشاد و خبرگزاری جمهوری اسلامی و سایر دستگاهها ادامه پیدا کرد تا سال 1368 که در دانشکده علوم ارتباطات مجدداً گرایش روزنامهنگاری و روابط عمومی احیا شد. در این زمانها نیز توانستیم، دورههای فوق لیسانس و دکترا را دایر کنیم و متاسفانه به دلیل بیماری دکتر نطقی، نتوانستیم در تمامی سالها از وجود ایشان استفاده کنیم.
نکته قابل توجهی که باید به آن اشاره کنیم، این است که با آن که ستاد انقلاب فرهنگی این رشته را یک رشته آمریکایی اعلام کرده بود، اما به لطف دولت در بخشنامهای به تمامی وزارتخانهها و دستگاههای دولتی اعلام شد که در تمامی دستگاهها وجود دایره روابط عمومی، الزامی است و با وجود وضع جنگی در کشور، دفاتر روابط عمومی گسترش پیدا کرد و بدین لحاظ بود که اثرات منفی تصمیمات ستاد انقلاب فرهنگی با تصمیم دولت تا حدی جبران شد.
در سال 1368 با احیای مجدد دانشگاه، بعضی از دوستانی که به خارج از ایران رفته بودند به ایران بازگشتند و مقدمات تأسیس مجدد دانشکده علوم ارتباطات فراهم شد.
در سال 1381 در دانشگاه علامه طباطبایی با اخذ موافقت هیأت امنای دانشگاه، توانستیم سه رشته مستقل ایجاد کنیم: رشتههای روابط عمومی، روزنامهنگاری و مطالعات ارتباطی و فناوری اطلاعات.
بدین ترتیب وارد مرحله سوم روابط عمومی در ایران شدیم که این مرحله؛ هم به لحاظ شرایط داخلی و هم به لحاظ شرایط کلی در دنیا، بسیار مهم است. برای ایجاد چنین بستر مناسبی شرایطی لازم است، از جمله شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی معینی را طلب میکند و تا آن به وجود نیاید به اهدافمان نرسیدهایم؛ یا بازار بیرونقی خواهد بود.
شرایط دنیای امروز با دنیای 40 تا 50 سال پیش یا با دوران جنگ سرد متفاوت است. در دنیای امروز بعد از سقوط و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی شرایط سیاسی جهان بهبود پیدا کرده است. حتی شاید ظاهراً مسأله آزادی اهمیت بیشتری پیدا کرده و همینطور گردش و آزادی اطلاعات. در همه کشورها قوانین آزادی اطلاعات تأثیر گذار بوده است و از این قوانین میتوان در جهت گسترش روابط عمومی استفاده کرد. مسئولیت روابط عمومیها سنگینتر میشود، چرا که وظیفه پیدا کردهایم تا روابط عمومی را در اختیار مردم قرار دهیم.
منبع مرجع: شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)
|